[اسم]

la courbe

/kuʁb/
قابل شمارش مونث

1 منحنی انحنا، خم

  • 1.L'étudiant dessine la courbe au tableau.
    1. دانش‌آموز پای تخته منحنی می‌کشد.
[صفت]

courbe

/kuʁb/
قابل مقایسه

2 منحنی خمیده، کمانی

  • 1.Une ligne courbe
    1. خطی منحنی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان