Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . اعصاب کسی را خرد کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
courir sur le haricot
/kuʁiʁ syʁ lə aʁiko/
1
اعصاب کسی را خرد کردن
کلافه کردن کسی
1.Lui, il commence vraiment à me courir sur le haricot avec toutes ses leçons de morale !
1. او واقعا با تمام درسهای اخلاقش شروع به خرد کردن اعصابم میکند.
2.Tu me cours sur le haricot !
2. تو کلافهام میکنی!
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "دویدن روی لوبیا" است و کنایه از "اعصاب کسی را خرد کردن" یا "کلافه کردن کسی" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
courir le risque
courir deux lièvres à la fois
courir
courgette
courge
couronne
couronnement
couronner
courre
courriel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان