[عبارت]

courir sur le haricot

/kuʁiʁ syʁ lə aʁiko/

1 اعصاب کسی را خرد کردن کلافه کردن کسی

  • 1.Lui, il commence vraiment à me courir sur le haricot avec toutes ses leçons de morale !
    1. او واقعا با تمام درس‌های اخلاقش شروع به خرد کردن اعصابم می‌کند.
  • 2.Tu me cours sur le haricot !
    2. تو کلافه‌ام می‌کنی!
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "دویدن روی لوبیا" است و کنایه از "اعصاب کسی را خرد کردن" یا "کلافه کردن کسی" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان