[فعل]

diminuer

/di.mi.nɥe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: diminué] [حالت وصفی: diminuant] [فعل کمکی: avoir ]

1 کم شدن کاهش یافتن

  • 1.L'an dernier, le prix de la terre a diminué de quarante pourcent .
    1. سال گذشته، قیمت زمین چهل درصد کاهش یافت.
  • 2.Le nombre de gens qui exploite le terrain diminue.
    2. تعداد افرادی که از زمین بهره برداری میکنند کاهش می یابد.

2 کم کردن کاستن

  • 1.Pourquoi vous avez diminuer la qualité de vos services ?
    1. چرا کیفیت خدماتتان را کاهش داده اید ؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان