[اسم]

la dinde

/dɛ̃d/
قابل شمارش مونث
[جمع: dinde]

1 بوقلمون

  • 1.J'ai mangé un sandwiche à la dinde pour déjeuner.
    1. برای ناهار یک ساندویچ بوقلمون خوردم.
  • 2.Ne ris pas, mais j'ai promis de cuisiner la dinde cette année.
    2. نخند، اما من قول داده‌ام امسال بوقلمون درست کنم.

2 زن احمق (مجازی) (le dinde)

  • 1.Quelle dinde!
    1. چه زن احمقی!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان