[اسم]

la disponibilité

/dispɔnibilite/
قابل شمارش مونث

1 در دسترس بودن

  • 1.Le délai de livraison dépend de la disponibilité du produit.
    1. تاخیر در تحویل به در دسترس بودن محصول بستگی دارد.
  • 2.Le directeur l'a remerciée pour sa disponibilité des 6 derniers mois.
    2. مدیر از او برای در دسترس بودنش در 6 ماه اخیر تشکر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان