Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . ترتیب
2 . در اختیار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la disposition
/dispozisjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: dispositions]
1
ترتیب
آرایش
1.La disposition des pièces de ce palais est très intéressante.
1. آرایش اتاقهای این کاخ بسیار جالب است.
2
در اختیار
در دسترس، در خدمت
1.Nous sommes à votre disposition pour toute information complémentaire.
1. ما برای هرنوع اطلاعاتی در خدمت شما هستیم.
2.Un chauffeur est toujours à la disposition du président.
2. یک راننده همیشه در اختیار رئیسجمهور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
dispositif
disposer
dispos
disponible
disponibilité
disposé
disproportion
disproportionné
dispute
disputer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان