Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تشخیص دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
distinguer
/distɛ̃ge/
فعل گذرا
[گذشته کامل: distingué]
[حالت وصفی: distinguant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تشخیص دادن
1.Je n'arrive pas à distinguer ces deux jumeaux.
1. من نمیتوانم این دو دوقلو را تشخیص دهم.
2.On distingue les bateaux malgré le brouillard.
2. علیرغم مه ما کشتیها را تشخصی میدهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
distinction
distinctif
distinct
distillerie
distiller
distingué
distordre
distorsion
distraction
distraire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان