[صفت]

distrait

/distʀɛ/
قابل مقایسه

1 بی دقت حواس پرت، گیج و منگ

  • 1.Elle est tellement distraite qu'elle cherche souvent ses lunettes !
    1. او آنقدر حواس پرت است که اغلب دنبال عینکش می‌گردد.
  • 2.Il me regardait d'un air distrait.
    2. او با حالتی گیج و منگ به من نگاه می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان