[فعل]

diviser

/divizˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: divisé] [حالت وصفی: divisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تقسیم کردن قسمت کردن

  • 1.12 divisé par 6 égale 2.
    1. 12 تقسیم بر 6 می‌شود 2.
  • 2.Diviser une tâche entre plusieurs ouvriers
    2. کاری را بین چندین کارگر تقسیم کردن

2 جدا کردن

3 تفرقه انداختن اختلاف انداختن

  • 1.Ils sont très divisés sur ce point.
    1. آنها سر این مسئله به تفرقه افتاده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان