Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . از آب بیرون کشیدن
2 . تور کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
draguer
/dʀage/
فعل گذرا
[گذشته کامل: dragué]
[حالت وصفی: draguant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
از آب بیرون کشیدن
1.Draguer ces personnes en pleine mer est dangereux.
1. از آب بیرون کشیدن این افراد از میان دریا خطرناک است.
2
تور کردن
مخ (کسی را) زدن
1.Jean l'a draguée dans une discothèque.
1. "ژان" او را در یک دیسکو تور کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
drague
dragon
draconien
dr
doyen
dragueur
dragée
drain
drainage
drainer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان