[فعل]

enflammer

/ɑ̃flɑme/
فعل گذرا
[گذشته کامل: enflammé] [حالت وصفی: enflammant] [فعل کمکی: avoir ]

1 به هیجان آوردن برانگیختن

  • 1.C'est un récit qui enflamme l'imagination.
    1. این داستانی است که قوه‌ی تخیل را برمی‌انگیزد.
  • 2.Son discours a enflammé le public.
    2. سخنرانی او جمعیت را به هیجان آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان