[فعل]

envisager

/ɑ̃vizaʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: envisagé] [حالت وصفی: envisageant] [فعل کمکی: avoir ]

1 در نظر گرفتن بررسی کردن، در نظر داشتن

  • 1.Il faut envisager toutes les solutions possibles.
    1. باید همه راه حل‌های ممکن را در نظر گرفت.
  • 2.Nous devrons envisager un nouveau plan.
    2. ما باید یک نقشه جدید را در نظر داشته باشیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان