[اسم]

l'examen

/ɛgzamɛ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: examens]

1 امتحان

  • 1.J'ai un examen la semaine prochaine.
    1. هفته آینده امتحانی دارم.
  • 2.Réussir cet examen ne va rien résoudre.
    2. موفقیت در این امتحان چیزی را حل نخواهد کرد.
un examen de français/de maths...
امتحان فرانسه/ریاضی...
  • Nous allons passer l’examen d’anglais vendredi matin.
    جمعه یک امتحان انگلیسی خواهیم داشت.
examen blanc
امتحان تمرینی

2 آزمایش (پزشکی) معاینه، بررسی

examen de la vue
معاینه چشم
un examen médical
معاینه پزشکی
Examen complet
آزمایش کامل
Examens d'urine
آزمایش‌های اوره
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان