Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . امتحانگیرنده
2 . بازرس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
l'examinateur
/ɛgzaminatœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: examinateurs]
[مونث: examinatrice]
1
امتحانگیرنده
آزمونگیرنده
1.Elle a de la chance : elle a eu un examinateur compréhensif.
1. او شانس آورد، یک آزمونگیرنده فهمیده داشت.
2.L'examinateur étudiera ma performance.
2. امتحانگیرنده عملکرد من را بررسی خواهد کرد.
2
بازرس
مراقب، ناظر
تصاویر
کلمات نزدیک
examen médical
examen
exalté
exalter
exaltation
examiner
exaspérant
exaspération
exaspérer
exaucer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان