[اسم]

l'expert

/ɛkspɛʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: experts] [مونث: experte]

1 کارشناس قضایی

  • 1.Elle est experte du tribunal.
    1. او کارشناس قضایی دادگاه است.
  • 2.On veut entendre l'avis des experts.
    2. می‌خواهیم نظر کارشناسان قضایی را بشنویم.

2 کارشناس متخصص

  • 1.C'est un expert dans son domaine.
    1. او در رشته‌ی خودش متخصص است.
  • 2.L'entreprise a fait appel à un expert pour réparer le réseau.
    2. برای تعمیر کردن شبکه، شرکت به یک کارشناس زنگ زد.
[صفت]

expert

/ɛkspɛʀ/
قابل مقایسه

3 کارشناس متخصص، خبره

  • 1.Elle est experte dans cet art.
    1. او در این هنر خبره است.
  • 2.Un technicien expert.
    2. یک تکنیسین کارشناس [خبره].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان