[فعل]

exploser

/ɛksploze/
فعل گذرا و ناگذر

1 منفجر شدن ترکیدن

2 به شدت افزایش یافتن

  • 1.L'endettement des ménages a explosé ces derniers temps.
    1. بدهی مربوط به خانه اخیرا به شدت افزایش یافته است.
  • 2.L'hiver dernier, ma facture de chauffage a explosé.
    2. زمستان گذشته، قبض (مربوط به) گرمایشم به شدت افزایش یافته بود.

3 فوران کردن (احساسات)

4 بسیار عصبانی شدن کفری شدن

5 تکه‌تکه شدن شکستن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان