Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . منفجر شدن
2 . به شدت افزایش یافتن
3 . فوران کردن (احساسات)
4 . بسیار عصبانی شدن
5 . تکهتکه شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
exploser
/ɛksploze/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
منفجر شدن
ترکیدن
2
به شدت افزایش یافتن
1.L'endettement des ménages a explosé ces derniers temps.
1. بدهی مربوط به خانه اخیرا به شدت افزایش یافته است.
2.L'hiver dernier, ma facture de chauffage a explosé.
2. زمستان گذشته، قبض (مربوط به) گرمایشم به شدت افزایش یافته بود.
3
فوران کردن (احساسات)
4
بسیار عصبانی شدن
کفری شدن
5
تکهتکه شدن
شکستن
تصاویر
کلمات نزدیک
explorer
exploration
explorateur
exploiter
exploitation
exploser son record
explosif
explosion
export
exportateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان