[اسم]

le frigidaire

/fʀiʒidɛʀ/
قابل شمارش مذکر

1 یخچال

  • 1.Il peut le mettre au frigidaire.
    1. می‌توان این را در یخچال گذاشت.
  • 2.Une fois ouverte, la bouteille de lait se conserve une semaine au frigidaire.
    2. (بعد از) یک بار باز کردن، بطری شیر یک هفته در یخچال می‌ماند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان