[فعل]

gratifier

/gʀatifje/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: gratifié] [حالت وصفی: gratifiant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پاداش دادن

  • 1.Au restaurant le serveur était aimable, nous le gratifiions d'un pourboire.
    1. در رستوران پیشخدمت مهربان بود، ما به او با انعام پاداش دادیم.
  • 2.Son employeur la gratifiera d'une augmentation.
    2. کارفرمایش با یک افزایش (حقوق) به او پاداش خواهد داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان