[اسم]

l'injure

/ɛ̃ʒyʀ/
قابل شمارش مونث

1 دشنام ناسزا، فحش

مترادف و متضاد insulte
  • 1.Dire des injures.
    1. دشنام دادن.
  • 2.Le ton est monté, on échange des injures.
    2. تن صدا بالا رفت، فحش‌هایی رد و بدل شد.

2 توهین اهانت

  • 1.Ce n'est pas te faire injure que de te demander ton âge.
    1. پرسیدن سنت از تو، توهین کردن به تو نیست.
  • 2.Faire injure à qqn.
    2. به کسی اهانت کردن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان