[اسم]

l'injonction

/ɛ̃ʒɔ̃ksjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 حکم دستور

  • 1.Marc reçoit une injonction du tribunal.
    1. "مارک" یک حکم از دادگاه دریافت می‌کند.
  • 2.Si vous voulez une injonction du tribunal, allez-y.
    2. اگر شما یک حکم از دادگاه می‌خواهید ادامه بدهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان