[اسم]

le menton

/mɑ̃tɔ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: mentons]

1 چانه

  • 1.Elle a mis de la crème sur ses joues et son menton.
    1. او روی گونه‌ها و چانه‌اش کرم زده است.
  • 2.Le boxeur le frappa au menton.
    2. بوکسور، مشتی به چانه‌اش زد.
  • 3.Regarde, ça se place sous le menton, comme ça.
    3. نگاه کن، این روی چانه قرار می‌گیرد, به این صورت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان