[اسم]

le mentor

/mɛ̃tɔʀ/
قابل شمارش مذکر

1 الگو مربی، مرشد

  • 1.L'étudiant a demandé de l'aide à son mentor.
    1. دانش‌آموز از مربی‌اش کمک خواست.
  • 2.Socrate fut le mentor de nombreux philosophes.
    2. سقراط الگوی چندین فیلسوف بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان