Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . ریز
2 . صورت غذا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
menu
/məny/
قابل مقایسه
[حالت مونث: menue]
[جمع مونث: menues]
[جمع مذکر: menus]
1
ریز
کوچک، ریزه، خرد
menu morceau/fille/partie...
تکه/دختر/قسمت... [کوچک، ریزه]
1. Coupe-les en menus morceaux.
1. آنها را به تکههای کوچکی ببر.
2. Elle est une fille brune et menue.
2. او دختری سبزه و ریزه [قدکوتاه] است.
menue monnaie
پول خرد
[اسم]
le menu
/məny/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: menus]
2
صورت غذا
منو، فهرست
1.Peux-tu croire les prix sur le menu ?
1. میتوانی قیمت روی منو (غذا) را باور کنی ؟
le menu du jour
منوی روز
Moi, je prends le menu du jour.
من منوی روز را میخورم.
le menu Démarrer
منوی استارت
Sélectionnez le menu Windows Update dans le menu Démarrer.
در منوی "استارت" ، منوی "به روز رسانی ویندوز" را انتخاب کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
mentorat
mentor
menton
mentir
mentionner
menuiserie
menuisier
mer
mercantile
mercenaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان