[قید]

notamment

/nɔtamɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 مخصوصا

  • 1.Je remarque ses progrès, notamment sa bonne conduite.
    1. من متوجه پیشرفت‌هایش می‌شوم، مخصوصا رفتار خوبش.
  • 2.L'artiste est très connu, notamment pour ses peintures abstraites.
    2. نقاش بسیار مشهور است، مخصوصا برای نقاشی‌های آبستره‌اش.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان