[اسم]

le périple

/peʀipl/
قابل شمارش مذکر

1 سفر سیاحت

  • 1.Il a réalisé un long périple en Extrême Orient.
    1. او یک سفر طولانی به شرق دور انجام داده است [رفته است].
  • 2.L'explorateur a entamé un périple à travers les montagnes.
    2. کاوشگر آغاز به یک سفر در گذر از کوهستان‌ها کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان