[اسم]

les précipitations

/pʀesipitasjɔ̃/
قابل شمارش جمع مونث

1 بارندگی نزولات آسمانی

  • 1.Les grosses précipitations ont causé une inondation.
    1. بارندگی‌های شدید باعث سیل شده‌اند.
  • 2.Les précipitations furent abondantes durant tout le week-end.
    2. طی تمام آخر هفته بارندگی شدیدی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان