[اسم]

la quiétude

/kjetyd/
قابل شمارش مونث

1 آرامش آسودگی

  • 1.Elle aimait rester dans la quiétude de son appartement.
    1. او دوست داشت در آرامش آپارتمانش استراحت کند.
  • 2.Il apprécie la quiétude du lac à la tombée de la nuit.
    2. او از آرامش دریاچه به هنگام آغاز شب لذت میبرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان