[فعل]

quitter

/kite/
فعل گذرا
[گذشته کامل: quitté] [حالت وصفی: quittant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ترک کردن ول کردن

  • 1.Il a quitté l'école à quatorze ans .
    1. او مدرسه را در چهارده سالگی رها کرد.
  • 2.Je dois peut-être quitter mon travail et ouvrir un restaurant.
    2. احتمالا باید کارم را ول کنم و رستورانی باز کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان