Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . پاشیدن
2 . پراکندن
3 . منتشر کردن
4 . سر زبانها افتادن
5 . ریختن
6 . پراکنده شدن
7 . پدیدار شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
répandre
/ʀepɑ̃dʀ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
پاشیدن
ریختن
2
پراکندن
پخش کردن
3
منتشر کردن
علنی کردن، پخش کردن
1.Les radios ont répandu cette nouvelle très vite.
1. رادیو خیلی سریع این خبر را پخش کرد.
2.Répandre une fausse nouvelle.
2. منتشر کردن یک خبر جعلی.
4
سر زبانها افتادن
شایع شدن
(se répandre)
5
ریختن
(se répandre)
6
پراکنده شدن
پخش شدن
(se répandre)
7
پدیدار شدن
نمایان شدن
(se répandre)
تصاویر
کلمات نزدیک
réouverture
réorienter
réorganisation
rénover
rénovation
répandu
réparable
réparateur
réparation
réparer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان