[فعل]

répandre

/ʀepɑ̃dʀ/
فعل گذرا و ناگذر

1 پاشیدن ریختن

2 پراکندن پخش کردن

3 منتشر کردن علنی کردن، پخش کردن

  • 1.Les radios ont répandu cette nouvelle très vite.
    1. رادیو خیلی سریع این خبر را پخش کرد.
  • 2.Répandre une fausse nouvelle.
    2. منتشر کردن یک خبر جعلی.

4 سر زبان‌ها افتادن شایع شدن (se répandre)

5 ریختن (se répandre)

6 پراکنده شدن پخش شدن (se répandre)

7 پدیدار شدن نمایان شدن (se répandre)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان