[اسم]

la réparation

/ʁepaʁasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تعمیر مرمت

  • 1.La maison entière nécessite des réparations.
    1. کل خانه نیازمند تعمیرات است.
  • 2.La réparation de la voiture va nous coûter cher.
    2. تعمیر ماشین برایمان گران تمام خواهد شد.

2 غرامت

  • 1.Réparation des dégâts causés par un accident.
    1. غرامت خسارات وارده در یک تصادف
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان