[اسم]

le rassemblement

/ʀasɑ̃bləmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 ائتلاف (احزاب) اتحاد

  • 1.Il y a un rassemblement devant la mairie aujourd'hui.
    1. امروز در مقابل شهرداری ائتلاف است.
  • 2.Le premier ministre interviendra lors du rassemblement de ce week-end.
    2. نخست وزیر در ائتلاف این آخر هفته شرکت خواهد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان