[عبارت]

rendre visite

/ʁɑ̃dʁ vizit/

1 دیدار کردن ملاقات کردن، دیدن، بازدید کردن

  • 1.Je rends visite à ma sœur à la maternité.
    1. من از خواهرم در زایشگاه دیدار می‌کنم.
  • 2.Tu devras venir me rendre visite.
    2. تو باید بیایی من را ملاقات کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان