Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تجدیدپذیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
renouvelable
/ʀ(ə)nuv(ə)labl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: renouvelable]
[جمع مونث: renouvelables]
[جمع مذکر: renouvelables]
1
تجدیدپذیر
تجدیدشدنی
1.L'expert a donné une conférence sur l'énergie renouvelable.
1. متخصص یک کنفرانس راجع به انرژی تجدیدپذیر داده است.
2.Le bois est une énergie renouvelable.
2. چوب یک انرژی تجدیدپذیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
renouveau
renouer
renonciation
renoncer
renoncement
renouveler
renouvellement
renseignements
renseigner
rentabilisation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان