[عبارت]

rentrer dans le chou à quelqu'un

/ʁɑ̃tʁe dɑ̃ lə ʃu a kɛlkɛ̃/

1 ناگهان حمله کردن کسی را زدن

  • 1.Arrête de m'énerver, toi ! Si tu continue je te rentre dans le chou !
    1. دست از عصبی کردن من بردار! اگر ادامه بدهی میزنمت!
  • 2.Cette armée nous a rentré dans le chou.
    2. این ارتش به ما حمله کرده است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "داخل کلم‌های کسی شدن" است و کنایه از "ناگهان حمله کردن" یا "کسی را زدن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان