Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . منبع
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la ressource
/ʀ(ə)suʀs/
قابل شمارش
مونث
1
منبع
1.Ce pays a de nombreuses ressources énergétiques.
1. این کشور منابع متعدد انرژی دارد.
2.Dans le désert, l'eau est une ressource rare.
2. در بیابان، آب یک منبع کمیاب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ressouder
ressortissant
ressortir
ressort
resservir
ressourcer
ressources
ressources humaines
ressusciter
restant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان