[فعل]

restreindre

/ʀɛstʀɛ̃dʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: restreint] [حالت وصفی: restreignant] [فعل کمکی: avoir ]

1 محدود کردن کاهش دادن، کاستن

  • 1.Le gouvernement doit restreindre ses dépenses.
    1. دولت باید مخارجش را محدود کند.
  • 2.Le manque de fonds restreint les activités de l'entreprise.
    2. کمبود سرمایه فعالیت‌های شرکت را کاهش می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان