[اسم]

la restructuration

/ʀəstʀyktyʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 نوسازی دوباره ساختن

  • 1.L'entreprise est en cours de restructuration.
    1. شرکت در حال نوسازی است.
  • 2.Le nouveau directeur commence la restructuration de l'usine.
    2. مدیر جدید شروع به نوسازی کارخانه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان