[اسم]

le retard

/ʀ(ə)taʀ/
قابل شمارش مذکر

1 تاخیر دیرکرد

  • 1.Le directeur ne supporte plus le retard de certains employés.
    1. رییس، دیگر تاخیر برخی از کارمندانش را تحمل نمی‌کند.
  • 2.Malheureusement, il y a eu un retard de livraison.
    2. متاسفانه تاخیری در تحویل وجود داشته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان