[اسم]

la saveur

/savœʀ/
قابل شمارش مونث

1 طعم مزه

  • 1.Il aimait la saveur fruitée des bonbons.
    1. او طعم میوه‌ای آبنبات‌ها را دوست داشت.
  • 2.J'adore les saveurs de la cuisine thaïlandaise.
    2. من عاشق مزه‌ غذاهای تایلندی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان