[اسم]

le site

/sit/
قابل شمارش مذکر

1 سایت

  • 1.Le site devrait être prêt lundi.
    1. سایت باید دوشنبه آماده باشد.
un site internet/site Web
سایت اینترنتی/وب سایت
  • Notre société a un site Internet.
    انجمن ما یک سایت اینترنتی دارد.

2 مکان محل

مترادف و متضاد lieu
  • 1.L'installation de la structure a eu lieu sur site.
    1. استقرار بنا در این محل صورت گرفته است.
site historique/pittoresque/naturel...
مکان تاریخی/تماشایی/طبیعی...
  • J'ai visité de nombreux sites historiques pendant mon voyage.
    طی سفرم از مکان‌های تاریخی زیادی دیدن کرده‌ام.

3 چشم‌انداز دورنما، منظره

مترادف و متضاد paysage
voir/regarder... des sites
چشم‌اندازهایی را دیدن/تماشا کردن...
  • J'ai vu ce site de fenêtre.
    من این چشم‌انداز را از پنجره دیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان