Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . در (جایی یا مکانی) قرار دادن
2 . اتفاق افتادن
3 . قرار گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
situer
/sityˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
در (جایی یا مکانی) قرار دادن
1.Le romancier a situé cette scène à Lyon.
1. رمان نویس این صحنه را در لیون قرار داد.
2.Situer un évènement à telle époque
2. رویدادی را در دورهای قرار دادن
2
اتفاق افتادن
روی دادن
(se situer)
1.L'action se situe au deuxième siècle.
1. قصه در قرن دوم اتفاق میافتد.
3
قرار گرفتن
واقع شدن
(se situer)
1.La maison se situe sur une hauteur.
1. خانه روی یک بلندی واقع شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
situation initiale
situation
site internet
site
sismographie
sitôt
six
sixième
siècle
siècle des lumières
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان