[عبارت]

surveiller un enfant

/syʀveje œ̃ ɑ̃fɑ̃/

1 مراقبت کردن از یک بچه مراقب بچه بودن

  • 1.Elle surveille toujours ses enfants quand ils sont dans la rue.
    1. او همیشه مراقب بچه‌هایش است هنگامی که آنها در خیابان هستند.
  • 2.Quelqu'un peut surveiller vos enfants si vous voulez travailler.
    2. شخصی می‌تواند مراقب بچه‌هایتان باشد اگر شما می‌خواهید کار کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان