[صفت]

trempé

/tʀɑ̃pe/
قابل مقایسه

1 خیس خیس آب

  • 1.Après l'orage, elle était trempée jusqu'aux os !
    1. بعد از طوفان، او سر تا پا خیس شده بود!
  • 2.Après la pluie, la pelouse était trempée.
    2. بعد از باران، چمن خیس شده بود.

2 (فولاد) آب‌دیده

  • 1.Acier trempé
    1. فولاد آب‌دیده

3 قوی

  • 1.Caractère bien trempé
    1. شخصیت بسیار قوی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان