[صفت]

tzigane

/tsigan/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: tzigane] [جمع مونث: tziganes] [جمع مذکر: tziganes]

1 کولی

  • 1.Ce soir, il y a un concert de musique tzigane.
    1. امشب کنسرت موسیقی کولی‌ها برگزار می‌شود.
  • 2.Les musiciens jouaient de la musique tzigane.
    2. نوازندگان موسیقی کولی‌ها را می‌نواختند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان