خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیر دادن
[فعل]
أَرْضَعَ
فعل گذرا
1
شیر دادن
1.الدُّلْفِينُ مِنَ الحَيَوَانَاتِ اللَّبونَةِ الَّتِي تُرْضِعُ صِغَارَهَا.
دلفین از حیوانات پستانداری است که به بچههایش شیر میدهد.
2.جَاعَ الطِّفْلُ فَأَرْضَعَتْهُ أُمُّهُ.
آن کودک گرسنه شد، پس مادرش به او شیر داد.
کلمات نزدیک
خرب
اغتنم
أطاع
بلغ
سمك القرش
أعلى
أنفق
أوصل
تجمع
استغاث
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان