خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تأسیس کردن
[فعل]
أَسَّسَ
فعل گذرا
1
تأسیس کردن
ساختن
1.قَرِيباً يُؤَسِّسُ أَخِي بَيْتَهُ الجَدِيد.
بهزودی برادرم خانه جدید خود را میسازد.
2.هُوَ أَسَّسَ مَدْرَسَة أُخْرَى.
او مدرسه دیگری تأسیس کرد.
کلمات نزدیک
تصليح
اجتنب
دار
بطل
ليت
حسد
حينئذ
استقام
عسر
توضأ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان