خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور شدن
[فعل]
اِبْتَعَدَ
فعل ناگذر
1
دور شدن
1.اِبْتَعَدَ مُحَمَّد عَنْ أَهْلِهِ.
محمد از خانوادهاش دور شد.
2.لِلزَّرَافَةِ صَوتٌ يُحَذِّرُ الحَيَوَانَاتِ حَتَّى تَبْتَعِدَ عَنِ الخَطَرِ.
زرافه صدایی دارد که به حیوانات هشدار میدهد تا از خطر دور شوند.
کلمات نزدیک
أكد
من دون الله
مع بعض
لدى
على مر العصور
اتجاه
أدار
استطاع
دون أن
دل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان