خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوختن
[فعل]
اِحْتَرَقَ
فعل ناگذر
1
سوختن
آتش گرفتن
1.أَصَابَتْ صَاعِقَةٌ سَفِينَتَهُم فَاحْتَرَقَتْ.
صاعقهای به کشتی آنان برخورد کرد و آنگاه کشتی سوخت.
2.اِحْتَرَقَ الحَطَبُ فِي المَوقِد وَ صَارَ رَمَاداً.
هیزمهای موجود در اجاق سوخت و خاکستر شد.
کلمات نزدیک
أنقذ
هجر
هذي
حادي عشر
ثاني عشر
دافع
قامر
حفر
تحدث
غنى
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان