خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دریافت کردن
2 . مسح کردن
[فعل]
اِسْتَلَمَ
فعل گذرا
1
دریافت کردن
1.أَنَا اِسْتَلَمْتُ رِسَالَةً مِنْ زَمِيلَتِي.
من نامهای از همکلاسیام دریافت کردم.
2
مسح کردن
1.لَمْ يَقْدِرْ أَنْ يَسْتَلِمَهُ لِكَثْرَةِ الإِزْدِحَامِ.
بهخاطر ازدحام جمعيت، نتوانست آن را مسح کند.
کلمات نزدیک
نقص
نجاح
مصير
كبر
ظن
ترك
حفلة زواج
حفلة ميلاد
راسب
رسب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان