1 . بیدار شدن
[فعل]

اِسْتَيْقَظَ

فعل ناگذر

1 بیدار شدن

  • 1.اِسْتَيْقَظَ اِبْنِي لِأَنَّكَ كُنْتَ تَتَحَدَّث بِصُوتٍ عَالٍ.
    پسرم از خواب بیدار شد، زیرا شما با صدای بلند صحبت می‌کردید.
  • 2.اِسْتَيْقَظْتُ فِي السَّاعَة الثَّانِيَة.
    ساعت دو بیدار شدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان