خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیدار شدن
[فعل]
اِسْتَيْقَظَ
فعل ناگذر
1
بیدار شدن
1.اِسْتَيْقَظَ اِبْنِي لِأَنَّكَ كُنْتَ تَتَحَدَّث بِصُوتٍ عَالٍ.
پسرم از خواب بیدار شد، زیرا شما با صدای بلند صحبت میکردید.
2.اِسْتَيْقَظْتُ فِي السَّاعَة الثَّانِيَة.
ساعت دو بیدار شدم.
کلمات نزدیک
مملوء
لين
قياس
كيلومتر
فقط
اشترى
قاد
قفز
دفع
استراح
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان